برای توسعه خردِ عمومی، احساسِ وظیفه کردم
فرهنگ امروز: حمیدرضا محمّدی، از خانواده و خاندان اهل فکر و فضل برخاسته است. پدرش آیتاللهالعظمی سیدحسن موسوی بجنوردی است که سالها از مراجه عظام و کبار نجف اشرف بود و جدِ مادریاش، آیتاللهالعظمی سیدابوالحسن اصفهانی، که یکدهه مرجع عام و مطلق شیعیان بود و با چنین پیشینه و پشتوانهای، اگر در چهلویک سالگی، بهسراغ دائرةالمعارفنویسی و دانشنامهنگاری نمیرفت، محل تعجب بود. «کاظم موسوی بجنوردی» که نخستین روز خرداد، به هشتادمین پلّه نردبان زندگی گام خواهد گذاشت، اگرچه وقتی بیستودو سال بیشتر نداشت، راه مبارزه مسلحانه پیش گرفت و به تحزب و تشکل روی آورد اما وقتی از پس نزدیک به سیزده سال، از محبس به درآمد، توش و توان خود را به جدّ و جهد، معطوف و مصروف فعالیت پژوهشی و علمی کرد و سیاست را به کناری نهاد. او حالا در تپههای دارآباد، یعنی همانجایی که در نیمه اسفند 1344 گرفتار آمد، سیوهشت سال است که مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را مدیریت میکند. با او درباره نزدیک به چهاردهه تجربه دانشنامهنگاری گفتوگو کردم که در ادامه میخوانید.
*********
چه جرقهای در سالهای زندان برای شما زده شد که تنها چهارسال پس از آزادی، به دانشنامهنگاری روی آوردید؟
در زندان سیاسی که بودم آنجا جز تحقیق، مطالعه و گفتوگو کار دیگری وجود نداشت. ما در زندان که حدود چندصد نفر تحصیلکرده و صاحب فکر و نظر محبوس بودند، بهصورت نامحدود بحث و صحبت میکردیم، تجربههای خودمان را بازگو میکردیم و به تجربههای دیگران گوش میکردیم. این باعث میشد فضاهای جدیدی را ببینیم. همچنین سنتی در زندان سیاسی بود که هر کس در هر رشتهای که تخصص داشت، آن را به دیگران درس میداد و خودش هم ممکن بود علاقهمند به رشتههای دیگر باشد و یاد بگیرد. خلاصه آنکه همه مشغول مطالعه بودند و این فضای علمی جالبی را به وجود آورده بود که باعث شده بود زندانیهای سیاسی معلومات بسیاری پیدا کنند و در ذهنشان فضاهای جدیدی را ببینند و ممکن بود دیدگاهشان نیز متحول شود. من فکر میکنم زندان سیاسی جای خوبی از نظر تحصیل علم و مطالعه در زمینههای مختلف بود. من در آنجا بود که به فکر دائرةالمعارفنویسی افتادم و کارهای اندکی هم انجام دادم ولی طبیعتاً نتیجهای نمیداد و نمیتوانست به نتیجه برسد و از اینکه در زندان دست به چنین کاری بزنم، منصرف شدم.
اصلاً در زندان امکانش بود؟
خیر، اما مثلاً کتاب «الملل و النحلِ» محمد بن عبدالکریم شهرستانی را فیشبرداری کردم که مذاهب را شناسایی کنم چون فکر میکردم سالهای سالِ دیگر در زندان خواهم بود، بنابراین بد نیست که فیشبرداری را شروع کنم.
پس کتاب در زندان در دسترس شما بود ؟
بله، کتاب در اختیار ما بود. هر کتابی که میخواستیم میخریدیم. شاید کتابهای سیاسی خاصی که به نقد خاندان پهلوی و نقد حاکمیت در آن دوران مربوط میشد ممنوع بود ولی بهصورت عام دسترسی به کتابها کتابها آزاد بود. حتی مأمور خرید داشتیم که نشانی میدادیم که از کجا و چگونه کتاب را خریداری کند و به این ترتیب ما خیلی از نیازمندیهای مطالعاتیمان را فراهم میکردیم بهطوریکه در هر رشتهای که میخواستیم تحقیق کنیم میتوانستیم کتاب سفارش دهیم و یا ملاقاتیها برایمان بیاورند.
شما در آستانه پیروزی انقلاب از زندان آزاد شدید. چه شد که مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را در اسفند 1362 تأسیس کردید؟ مقدماتش چه بود؟ و چگونه به این نتیجه رسیدید که مؤسسهای با چنین هدفی ایجاد کنید ؟
همانطورکه گفتم اساس فکر در زندان شکل گرفت اما به ابعاد قضیه آشنا نبودم. تجربهای که در زندان پیدا کرده بودم و روحیه مبارزاتی که داشتم دل و جرأت کافی برای ورود به عرصههای جدید و مشکلات تازه داده بود. بنابراین ترسی به خود ندادم اما میدانستم وارد این گود شدن کار سادهای نیست و باید نهادسازی میکردم. بههرروی تجربیاتی که از فعالیت تشکیلاتی داشتم، در خدمت علم و فرهنگ قراردادم چون در همان زندان به این نتیجه رسیده بودم مبارزه مسلحانه صددرصد غلط است و برای دانشنامهنگاری احساس وظیفه میکردم چون لزوم آن را احساس کرده بودم. حتی مجاهدین خلق به طعنه میگفتند بجنوردی به مبارزه مسلحانه معتقد نیست، دموکرات شده، و من پذیرای این اتهامِ خوب بودم چون از جان و دل پذیرفته بودم که تغییر کردهام و دیگر مبارزه مسلحانه را قبول ندارم و دموکرات شدهام.
دموکرات به چه معنا؟
به این معنی که تا خرد عمومی بالا نرود و در اندیشه، تغییراتی به وجود نیاید هیچ تحولی در جامعه رخ نمیدهد. بنابراین تقدم بر ایجاد تحول و تغییر در فکر و اندیشه است. پس برای افزایش سطح خرد عمومی لازم بود که چنین نهادی به وجود آید و خوشبختانه این نهاد به وجود آمد و بزرگان علم و ادب ایران هم استقبال کردند و دست همکاری دادند. من بارها اذعان کردهام این حرکت مبتنی بر سه پایه عمده بوده است؛ نخست استادان و دانشمندانی که به این حرکت پیوستند و آن را نهادینه کردند. دوم کتابخانه عظیمی که به وجود آمد و ما را قادر کرد که بتوانیم در زمینههای مختلف به پژوهش علمی بپردازیم و به منابع مورد نیاز جهت تحقیق دسترسی داشته باشیم. و سوم آثاری که پدید آوردیم نشان میداد که ما چه تشکیلانی هستیم و چه کار میکنیم و در پی چه هستیم. بهاینترتیب توجه صاحبان فکر و نظر جلب و جذب شد و باعث شد علاقهمند شوند و حمایت و حتی بعضاً هدایت کنند. و با حمایت آنها باعث شد جوانهای مستعد و فرهیخته به این حرکتِ عظیبم بپیوندند. همه این مسائل ما را به توفیقاتی نائل کرد که تصورش برای ما در گامهای نخست غیر ممکن به نظر میرسید.
در جایی خواندهام وقتی که میخواستید مرکز را تأسیس کنید نزد مرحوم آیتالله آقای هاشمی رفسنجانی رفتید با ایشان مطرح کردید. درست است؟ آن موقع شما در مجلس بودید یا در استانداری اصفهان؟
بله با آقای هاشمی ملاقات کردم. وقتی این کار را شروع کردم نماینده مردم تهران در مجلس اول شورای اسلامی بودم. در آن زمان مجلس فضایی داشت که همه را به تفکر وادار میکرد چون موضوعات زیادی مطرح بود و گروههای زیادی دست اندرکار بودند، تضارب آرا در میان بود و همین تضارب آرا باعث میشد فضای فکری، چالشبرانگیز شود. همه اینها باعث شد فضایی به وجود آید که مجبور باشیم فکر کنیم. در همین فضا بود که من مجدداً به این فکر افتادم. به آقای هاشمی گفتم میخواهم شما را خصوصی ببینم؛ به ایشان عرض کردم حالا که ما انقلاب کردهایم باید خودِ فرهنگ خودمان را بیان کنیم نه اینکه فقط خاورشناسان درباره فرهنگ ما صحبت کنند که البته سعی آنها خیلی خوب است و ما استفاده میکنیم ولی حق این است که اول خودمان راجعبه فرهنگ و تاریخ خودمان صحبت کنیم. ایشان خیلی استقبال کردند و گفتند واقعاً جای یک چنین چیزی خالی است. من وقتی مطمئن شدم که ایشان هم تأیید میکنند اعتماد به اینکه راه درستی میروم در وجودم تقویت شد و باعث شد با شهامت و جرأت بیشتری به سراغ این کار بروم. البته ایشان گفتند اساسنامه را طوری بنویسید که از دولت بودجه بدهیم اما من گفتم میخواهم این سازمان دولتی نباشد و بودجه هم نمیخواهم اما سپر حمایتی میخواهم. میخواهم حکومت انقلابی بداند من در حال چه کاری هستم. من یک شناسنامه و سابقه سیاسی و انقلابی دارم بنابراین هر رفتاری که بکنم قابل تفسیر است. میخواهم تفسیری که از کار من میشود برداشت درستی باشد و بنابراین میخواهم به کنار بروم و مشغول این کار شوم که ایشان هم خیلی تأیید کردند.
طبیعتاً خودِ شما در آن زمان دائرةالمعارفنویسی را بلد نبودید. آیا در فرآیند ایجاد این نهاد، خودتان هم یاد گرفتید یا پژوهشگرانی که دعوت به همکاری کردید، شما را یاری کردند؟
هر دو. اولاً من با ابزار تحقیق و نفس تحقیق آشنا بودم چون در زندان هم کار کرده بودم و میدانستم که تحقیق بدون سند و کتاب و ابزار تحقیق بیاعتبار است اما بله، با دائرةالمعارفنویسی آشنا نبودم اما بهتدریج وقتی وارد این گود شدم هرچه بیشتر آشنا شدم. این حقیقت دارد که وقتی بهسوی دائرةالمعارفنویسی رفتم چیزی از آن نمیدانستم، ولی چون اعتماد بهنفس و علاقه و اعتقاد داشتم میدانستم این کار سبب افزایش خرد عمومی میشود و میتوان از رهگذر آن، فرهنگ و تمدن و تاریخمان را به دنیا معرفی کنیم و با جهان زبان مشترک داشته باشیم و گفتوگو کنیم.
گفتوگو از چه منظر؟
یعنی آنچه را که در فرهنگ و تاریخمان داریم و اندیشمندانمان دربارهاش میگویند و مینویسند که طبعاً خود بهمثابه یک گفتوگوست که باعث شناخت متقابل میشود. این با زبان گلوله انقلابیون تفاوت دارد. آنها معتقدند تنها زبان، زبان گلوله است درحالیکه باید با مردم جهان، منطقِ گفتوگو داشته باشیم. این بهترین نوع ایجاد ارتباط است و در هر حال کار در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به این صورت شکل گرفت و آغاز شد.
خیل کثیری از برجستهترین پژوهشگران، استادان و دانشمندان طی این سالها با شما همکاری کردهاند، ولی آن حلقه نخستین که دست یاری به شما دادند چه کسانی بودند؟
آقایان شرفالدین خراسانی، احمد تفضلی، عباس زریاب خویی، عبدالحسین زرینکوب، عنایتالله رضا، ایرج افشار، جعفر شعار، محمدحسن گنجی و جواد حدیدی نخستین اعضای شورای عالی علمی بودند که از وجودشان بهره بسیاری بردیم.
کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، یکی از عظیمترین مجموعههای کتابخانهای جهان اسلام است و بیش از یک میلیون جلد در آن محفوط است. این کتابخانه را چگونه فراهم کردید؟
این کتابخانه با همت آقای عنایتالله مجیدی گرد آمده است. در آغاز به ایشان گفتم ما میخواهیم در تمام ابعاد فرهنگ ایران و اسلام قلم بزنیم و احتیاج به منابع تحقیق داریم. شما برای یک کتابخانه 3 میلیون جلدی برنامهریزی کنید. ایشان خیلی تعجب کردند که در ابتدای کار چنینچیزی را خواستهام. از آن روز، 38 سال گذشته و ما صاحب یکمیلیون و 250هزار جلد کتاب هستیم. افزون بر این بیش از 160 کتابخانه شخصی شامل کتاب و سند و فیش و مقاله و عکس به اینجا اهدا شده که در ایران بینظیر است. کتابخانه البته روزبهروز در حال توسعه است. طبعاً چون پژوهشگران و استادانِ ما بهطور مرتب بهدنبال منابع تحقیق هستند، اگر موجود نباشد، نبود این منابع تحقیق به اطلاع ایشان میرسد و خریداری و یا فتوکپی میشوند و از هر طریقی که ممکن باشد برای دسترسی به منابع تلاش میکنیم. همچنین دیتابیسهای بزرگی به وجود آمده که دسترسی راحتتر و بیشتر شده و میتوانیم تا حدود زیادی به نیازمندیهای علمی خود پاسخ دهیم و حتی همه مقالاتی که در مجلات مختلف علمی از دهها سال گذشته تا امروز هست، همه را جستوجو و پیگیری و استفاده کنیم.
این نهاد علمی صاحبِ جایگاه علمی ممتازی در دنیا هم هست و مداخلی که نوشته میشود، محل توجه است. سببش چیست؟
مداخلی که نوشته میشود، تقریباً با رجوع به همه مهم نوشته میشود و تلاش ما برای این است که اکثر مقالههای ما علمی و باارزشِ پژوهشی باشد؛ برای مثال، مطالبی که خاورشناسان طی دهها سال بلکه صدها سال کار کردهاند مورد مراجعه و مقایسه قرار میگیرند و کوشش میکنیم آنها را ببینم و در نظر بگیریم و استفاده کنیم. به همین دلیل است که باعث شده اینجا مورد پذیرش دنیا قرار بگیرد بهطوریکه اکنون نهتنها شمار بسیاری از خاورشناسان اینجا را میشناسند، دانشگاهیان ایرانی چه در داخل و چه در خارج که در علوم انسانی فعالیت میکنند هم اینجا را خوب میشناسند و مشتاق هستند با ما همکاری کنند.
شاید انتشار دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به سه زبان مؤثر در چنین استقبالی بوده باشد.
حتماً همینطور است. همانطورکه منابع ما به زبانهای مختلف مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. مجلدات دانشنامه ما نیز به سه زبانِ فارسی، عربی و انگلیسی منتشر میشود. نسخه انگلیسی به نام اسلامیکا از سوی انتشارات بریل در هلند چاپ میشود که شش جلد آن بیرون آمده و بهزودی جلد هفتمِ آن منتشر میشود. شاید این برای نخستینبار است که به جای اینکه ما مترجم آثار خاورشناسان باشیم آنها مترجم اثری ایرانی باشند و این نشانه این است که کار خوبی در ایران صورت گرفته که این باعث افتخار ایرانیان شده است.
اما شما جز این مجموعه که رکن رکین است، دانشنامههای دیگری نیز در دست دارید.
بله. ما به فرهنگ ملیمان تکیه زیادی کردیم و امروز برنامههای مختلفی در وجوه مختلف فرهنگ ملی دستاندرکار هستیم که نتایج خوبی هم به بار آورده است. اگرچه کار اصلی ما دائرةالمعارفنویسی است اما زمینههای زیادی برای کار بیشتر فراهم شده است درنتیجه پروژههای بزرگی در دست داریم. برای مثال هردوسال، همایش زبانها و گویشهای ایرانی را برگزار میکنیم که کتاب مقالات آن هم بهطور منظم منتشر میشود. اضافه بر این، دانشنامه فرهنگ مردم ایران را در 10 جلد منتشر میکنیم که تاکنون 6 جلد بیرون آمده و جلد هفتم هم امسال منتشر میشود و امیدواریم جلد هشتم هم همین امسال یا اوایل سال آینده به پایان برسد. فولکلور بار فرهنگی خیلی زیادی دارد بهطوریکه از این طریق میتوانیم به ماهیت فرهنگی یک قوم یا یک ملت پی ببریم. درنتیجه خیلی مهم است که ما در زمینه فولکلور دانشنامهای داشته باشیم تا همه فولکلور ایرانیان را منعکس سازیم. از دیگر فعالیتها، ما تدوین «دائرةالمعارف ایران باستان»، « دانشنامه خلیج فارس» و «دانشنامه حقوق ایران» را مشغول هستیم که بهزودی نخستین مجلداتشان منتشر خواهد شد. همچنین «دانشنامه ایران» را که دانشنامهای عمومی در 30 جلد است تاکنون 4 جلد از آن به طبع رسیده است و نیز از «دانشنامه تهران بزرگ» 3 جلد منتشر شده است که تا 8 جلد ادامه خواهد داشت. «فهرست مقالات فارسی» از دیگر کارهای ماست. 6 جلدِ نخست آن توسط ایرج افشار منتشر شد و بقیه از سوی خانم ایرانناز کاشیان گردآوری میشود که 12 جلدِ آن منتشر شده و مجلدات 13 و 14 هم زیر چاپ هستند. همینجا باید از زندهیاد ایرج افشار یاد کنم؛ او وقتی به کاروان عظیم دائرةالمعارف پیوست، کتابخانه بزرگ خود را مشتمل بر 25هزار جلد کتاب و دهها هزار فیش و سند و عکس و نامه بود به این مرکز هدیه کرد که اکنون به نام گنجینه پژوهشی ایرج افشار است. کار دیگر، «فهرستواره کتابهای فارسی» است که کاری است عظیم که هدف آن معرفیِ موضوعیِ تمام کتابهای فارسی دنیا از ابتدا تا انتهای قرن سیزهم هجری شمسی که سنگ بنای آن را روانشاد احمد منزوی گذاشت که خود یک دائرةالمعارف است و اقدامی است ملی برای حفظ و باروری زبان فارسی که فکر میکنم این مجموعه به 25 جلد برسد. در زمینه اقوام ایرانی، دانشنامههای «کُرد و کُردستان؛ تاریخ و فرهنگ» و همچنین «تاریخ و فرهنگ آذربایجان» را مشغول هستیم. همچنین در ابتدای دهه هشتاد، دو پروژه بسیارمهم را همزمان شروع کردیم یکی «تاریخ جامع ایران» و دیگری «جغرافیای جامع ایران». تاریخ جامع ایران بعد از 14 سال و با مشارکت 170 نفر از استادان برجسته، در سال 1394، یکجا در 20 جلد منتشر شد و نیز جغرافیای جامع ایران نیز در سال 1399، یکجا در 5 جلد منتشر شد و در حال حاضر سرگرم ویرایش دومِ این دو اثر هستیم و کوشش داریم که نواقص را رفع کنیم. خودِ این مجموعهها به قدری بزرگ بوده و دامنه وسیعی داشته که طبیعی است که بدون اشکال نباشند اما خوشحالم که به چندچاپ رسیدهاند. این دو اثر ازجمله آثاری است که سند هویت ملّی و کارنامه چندهزار ساله ملت ایران است.
پس میشود نتیجه گرفت که اساساً دائرةالمعارف نویسی عملی زنده و پویاست و آثاری که منتشر میکنید، هیچگاه کهنه نمیشود.
بله، همینطور است. با آثاری که در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تألیف و تدوین میشوند مانند موجودی زنده برخورد میکنیم و بهدنبال آن هستیم که اطلاعات آن را بهروز کنیم و منابع آن را هرچه بیشتر توسعه دهیم. ماهیت کار ما این است و به همین سبب است که کتابخانه ما روزبهروز توسعه کمی و کیفی پیدا میکند چون مبتنی بر نیازهای پژوهشیِ روز است.
حتی مداخل نگارششده در وبسایت مرکز منتشر میشود و همین دالّ بر بهروزبودن این مؤسسه است.
بله. در معاونت آیتی ترتیبی اتخاذ کردهایم تا تمام آثار بهصورت آنلاین قابل استفاده باشند. آنچه تاکنون در وبسایت قرار میگرفت مقالات منتشرشده بود اما اکنون تمهیداتی فراهم شده تا مداخل نهاییشده مانند جلد 25 که هنوز در نسخه کاغذی منتشر نشده – که البته این مجلد در سال 1401 نشر خواهد یافت _، روی وبسایت بارگذاری شوند. برای مثال چون همزمان برای ترجمه انگلیسی هم مقالات را آماده میکنیم، طبیعتا مداخل حرف ع، در حرف A میآید اما چون در انتشار کاغذی به حرف ع نرسیدهایم مجبور شدیم، مقالات مربوط به حرف ع را جلو بیندازیم که شاید نزدیک به 280 مقاله است که برای ترجمه انگلیسی فرستادیم. اینها چندین سال بود که در آرشیو مانده بودند اما از آغاز سال 1401، قرار شد همه را بهصورت آنلاین منتشر کنیم. طبعاً این کار امیدوارکننده است که کسانی که مقاله مینویسند و یا علاقه دارند مقالات را بخوانند و پیگیری میکنند لازم نباشد منتظر باشند تا نوبت انتشار کاغذی به حرف ع برسد.
از اینکه نزدیک به 40 سال از عمر خود را مصروف و مشغول دائرةالمعارفنویسی کردهید، راضی هستید؟
خیلی راضی هستم زیرا احساس میکنم عاشق این کار هستم و به این کار اعتقاد دارم چون میدانم چه نقش سازندهای در جامعه دارد. دائرةالمعارف بهمثابه کارنامه علمی و ذهنی یک جامعه است. تنها فرهنگ را حفظ و یادآوری نمیکند بلکه سبب توسعه آن نیز میشود؛ مثلاً وقتی مقاله آیینهکاری را در دائرةالمعارف معرفی کنیم همه متخصصان این رشته نیز معرفی میشوند و این باعث میشود و این هنر حفظ شده و در خاطرهها بماند. حتی من از استادان و محققانمان خواستهام وقتی هنرهای خودمان و آنچه حاصل آنهاست هست طوری نوشته شوند که در آینده بتوان حفظشان کرد و فرضاً اگر روزی از عمل و خاطره جامعه ما از بین رفت، این مدخل، خود مرجع و منبعی برای احیای آن باشد.
بنابراین من دائرةالمعارف را شناسنامه فرهنگی یک ملت و یا همه مردم جهان میدانم چنانکه در باروری ذهنی و اشاعه خرد عمومی نیز مؤثر است و سبب ایجاد زمینه گفتوگو و یا زبان مشترک با همه مردم جهان و تمدنهای دیگر میشود.
همین آثاری که شما طی این چهاردهه تولید کردید یک کار ملی محسوب میشوند.
بله، همه اینها پروژههای ملی هستند و برای همین هم دولتهای مختلف که روی کار آمدند به ما کمک کردند. البته امروز دیگر تقریباً این کمکها قطع شده بهویژه اینکه وضعیت خاصی حاکم شده است. اما ما هم کوشش کردیم مستقل باشیم ولی باید خیلی حواسمان را جمع بکنیم که این مستقل شدن باعث نشود که رنگ و روی علمی کارمان کم شود. با اینکه سنم زیاد شده اما باز هم نشاط دارم و برای انجام کار شوق بسیاری دارم و میدانم چون درهرحال آگاه به اثرات آن در جامعه هستم.
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بحرانهای مختلفی را در این سالها گذرانده و از همه این طوفانها به سلامت گذشته است. شما افق آینده مرکز را و متعاقبا افق آینده ایران را چگونه میبینید ؟
البته مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی هر اثری را که خلق میکند ریشههای بیشتر و پیدا میکند و هرچه بیشتر پایههایش محکمتر میشود. ما هر چه بیشتر کار کنیم پایههای این مرکز محکمتر میشود. امروز پایه این مرکز محکم شده است، یعنی اگر کمک دولتی به هر طریقی قطع شود باز بهطور موقت میتوانیم با کمکهای مردمی بتوانیم روی پای خود بایستیم. فکر میکنم آینده چنین است. چون مرتباً مشغول هستیم و آثار جدیدی به وجود میآوریم و روزبهروز قویتر میشویم چون معتقدیم که کار ما، زیربنایی است و برای بالابردن قدرت ملی ایران وبرای قدرتمندکردن فرهنگ مردم ایران و برای توسعه خرد عمومی مؤثر است چون اگر بگوییم همین دانشنامهها و در صدر آنها، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، موزه تاریخ اندیشه ایرانیان در طول هزاران سال است، سخنی به گزافه نگفتهایم بهویژه اینکه استادان اعتماد کردند و آمدند و بهدنبال این اعتمادسازی، جوانان زیادی در پی آنها آمدند و آموزش دیدند و اینجا با کمک همه آن بزرگان و شاگردانشان به شکوفایی رسید.
پس به آینده امیدوار هستید؟
بله، من بسیار امیدوارم.
و آینده ایران؟
البته به ایران و آیندهاش هم امیدِ بسیار دارم. وقتی تاریخ جامع ایران را مطالعه میکنید بهتر متوجه میشوید که ایران چه بحرانهایی را پشت سر گذاشته ولی همچنان محکم ایستاده و ماندگار خواهد ماند.
منبع: ماهنامه تجربه، شماره 8
نظر شما